آرامِ آرامم...
دیگر نه افسوسِ گذشتهای دارم امروز، نه نگرانیِ آیندهای.
نه در خیالِ سقوطم، نه در حسرتِ پرواز.
نه میخواهم تأیید بگیرم از کسی، نه میخواهم تغییر بدهم کسی را.
نه میخواهم دوستم بدارد کسی به اجبار،
نه میخواهم دوست بدارم کسی را به شرط...
آدمها و خاطرهها و آینده را به حالِ خودشان گذاشتهام.
دارم تلاش میکنم آدمِ بهتری باشم،
ولی قبل از آن با خودم طی کردهام که اگر نشد، هیچ اشکالی ندارد.
این روزها هدفمندتر از قبلم، با این تفاوت که دیگر نمیگذارم هدفها،
لذت زیستن در اکنون را از من بگیرند.
من برای هیچ رسیدن و موفق شدنی عجول نخواهم بود،
عجولانه عبور کردن؛
فرصت تماشای قشنگیهای مسیر را از من سلب میکند.
بعد از این میخواهم شادیهای کوچک هر لحظه را بغل بگیرم،
با طمأنینه عبور کنم و با طمأنینه به مقصد برسم.
هیچ وقت فکرشو نمیکردم 4سال بعد دلم اون روزارو بخواد😔
این روزا
دلــــم
یه ماشین زمان میخواد
که باهاش برگردم ب روزای گذشـــته و
اشتباهاتموجبران کنم
😓
دلــــم
بدجوری تنگ شده
واسه
روزای گذشـــته
و آدماش
دلتنگ که بـــــــــــــــــاشم
ســــــاده ترین حرف ها هم
اشـــــــــکم را در می آورد
یاد تو که جــــــــای خود دارد
برایم تعریف کن...
فراموش نشدن چه حسی دارد؟
تو که هر لحظه در خاطرمی....
دلتــــ♥ـــنگی هم ...
حس جالبیـست ...!
داغ نیــــست اما ...
مـــــــــــیسوزاند...!
گمم نکن
در گوشه ای از حافظه ات آرام
مینشینم
فقط بگذار بمانم
نبودن هایی هست .. که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند
کسانی هستند که هرگز تکرار نمیشوند ..
و ت و
همانی ک هیچ کس جایش را پر نمیکند ...